گروه اقتصاد کلان پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد، چندی است کلیات طرح مالیات بر عایدی سرمایه در مجلس شورای اسلامی تصویب شده است. سال ها در این موضوع بحث و انتقاد به دولت و مجلس بود که از عواید مالیاتی این موضوع به منظور کسب درآمد بیشتر برای دولت و یا انگیزه کاهش سوداگری چرا استفاده نمی شود؟، اما تصویب این طرح نگرانی هایی را از عدم اجرای درست و توجه به نکات ظریفی که موجب خروج سرمایه ها از بازارهای مختلف نشود را ایجاد کرده است. برای توضیح بهتر این موضوع رادار اقتصاد با مرتضی بکی حسکویی استاد اقتصاد دانشگاه علامه و تحلیلگر مسائل اقتصادی گفت وگو کرده است.
در خصوص چیستی و نوع نگاه کشورهای دنیا به مالیات بر عایدی سرمایه برایمان توضیح دهید که این نوع از مالیات چه اهدافی را در اجرا دنبال می کند؟
مالیات بر عایدی سرمایه یکی از اشکال مالیاتی مورد استفاده در کشورهای دنیاست.در کنار این مالیات، مالیات بر حقوق و دستمزد مالیات، سود شرکتها،مالیات بر ارث و مالیات بر عایدی سرمایه به عنوان ابزاری برای توزیع ثروت و توزیع منافع ناشی از تغییردر ارزش دارایی ها مورد استفاده قرار می گیرد. این نوع مالیات زمانی کاربرد دارد که تغییراتی در قیمت دارایی ها در اقتصاد ایجاد شود، که از این تغییرات دارنده دارایی منفعتی حاصل می کند و با فروش دارایی خود به منفعتی می رسد، لذا بخشی از منافع ایجاد شده باید در قالب مالیات برای توسعه زیر ساخت های رفاهی در سطح جامعه به دولت داده شود تا تمام اقشار جامعه از جمله اقشار کمتر برخورداراز منافع ناشی از این نوع مالیات بهره مند شوند. بازتوزیع درآمد یکی از اهداف سیستمها و نظامهای مالیاتی به شمار می رود. در فضای اقتصادی که نوسان قیمت وجود دارد و در برهه هایی از زمان که امکان افزایش قیمت برخی از داراییها وجود دارد، مالیات بر عایدی سرمایه ضمن اینکه می تواند بازتوزیع ثروت و درآمد در جامعه باشد، بهعنوان ابزاری برای کنترل قیمتها نیز به کار بیاید، به ویژه در شرایطی که غیر از شهروندان یک کشور اقدام به سرمایهگذاری در دارایی ها، خاصه در بخش املاک و مستغلات میکنند، در این شرایط وضع مالیات ها می تواند ضمن کنترل تعداد معاملات به عنوان ابزاری برای مدیریت غیر مستقیم قیمت ها مورد استفاده قرار بگیرد.
آیا اجرای این طرح درآمدهای مالیاتی دولت را افزایش می دهد؟
هرچند به ظاهر افزایش قیمتها به نفع دولتهاست، هر چقدر قیمت دارایی ها افزایش بیابد،در شرایطی که دولت مالیات بر دارایی ها و عواید سرمایه را اخذ کند، قطعا منجر به افزایش درآمدی دولت می شود، بنابراین در نگاه اول به نظر می رسد که مالیات بر عواید سرمایه و مالیات بر دارایی ها می تواند منجر به افزایش درآمدهای عمومی دولت ها شود، بنابراین می توان تصور کرد که دولت ها این نوع از مالیات را هدفمند اجرا می کنند تا درآمد بیشتری کسب کنند. قطعا این موضوع تمام مساله نیست، چرا که نگاه تاریخی به موضوع مالیات بر عایدی سرمایه بیانگر آن است دولت ها در برخی از برهه های زمانی از مالیات بر عایدی سرمایه به عنوان ابزارهایی برای کنترل قیمتها هم استفاده کرده اند. در واقع می توان گفت مالیات بر عایدی سرمایه در اقتصادهای مختلف و در مقاطع مختلف با اهداف متفاوت تنظیم، طراحی و اجرا شده است. به تبع این شکل از مالیات می تواند اهداف بازتوزیعی کنترل قیمت را داشته باشد.
نظر شما در خصوص کاهش قیمت ها با ابزار مالیات بر عایدی سرمایه که اصولا از سفته بازی در یک بازار شروع می شود و به بازارهای دیگر نیز اثر تورمی خود را تزریق می کند چیست؟
در شرایطی که انتظار افزایش قیمت دارایی ها می رود، مالیات بر عایدی سرمایه می تواند ابزار خوبی برای کنترل قیمتها باشد، اما در ابتدای فرآیند مالیات بر عایدی سرمایه هدف کنترل قیمت ها نباشد، بلکه کسب درآمد برای دولت ها باشد تا آثار توزیعی سیستم مالیاتی بهبود داده شود. در علم اقتصاد نوعا مالیات ها، پرداخت های مالیاتی، به ویژه مالیات بر درآمد، باعث سلب انگیزش افراد برای کسب درآمد بیشتر می شود. در نظامهای مالیاتی تلاش می شود با اجرای طرحهای تصاعدی مالیاتی متوسط نرخ مالیات ثابت بماند تا براین اساس کسانی که درآمد بالاتری کسب میکنند بخش بیشتری از درآمد حاصله را تحت عنوان مالیات به دولت بپردازند، این امر می تواند یک عامل بازدارنده برای کسب درامد بیشتر به شمار برود، اما در خصوص مالیات بر سرمایه و دارایی ها این نکته وجود دارد که هدف افراد از خرید دارایی ها و پرداخت هزینه بابت دارایی ها چیست؟ اگر خرید دارایی به منظور و انگیزه کسب سود ناشی از تغییرات قیمت باشد، سود حاصل شده به عنوان بخشی از منافع باید توسط فرد در قالب مالیات به دولت پرداخت شود.اگر هدف از خرید دارایی این باشد که فرد با کسب و تملک دارایی به دنبال ایجاد بخشی از جریان نقدی درآمدی است تا هزینه های خود را پوشش دهد،آنچه تحت عنوان مالیات بر درآمد میشود شامل این بخش از درآمدهای ناشی از نگهداری این دارایی نیز خواهد بود. در این شرایط مجموع درآمدهای حاصله یا مالیات بر مجموع درآمد تعیین کننده است، لذا در شرایط عادی که شاهد افزایش قیمتهای دارایی ها نیستیم، مبنای محاسبات، درآمد حاصل از این داراییها است به ویژه املاک و مستغلات که اجاره داده می شود و بخشی از درآمدهای افراد از محل اجاره املاک و مستغلات تحقق می یابد، در این شرایط مجموع درآمد در نظر گرفته می شود و مالیات بر مجموع درآمد تعیین میشود، یعنی نگهداری این دارایی ها منجر به افزایش مالیات شود.
نکته ای که در خصوص سایر دارایی ها به ویژه داراییهای مالی در نظر گرفت، این است که دارایی های مالی در طول دوره نگهداری دستخوش تغییرات زیادی خواهند بود. اگر چنانچه مقرر گردد مالیات برعایدی این بخش از دارایی ها وضع شود، تغییر در وضعیت دارایی در کل دوره باید مورد نظر قرار بگیرد.
اما این سوال مطرح می شود که چرا اساسا فردی که در یک دارایی مالی سرمایهگذاری کرده باید مجدداً بابت تغییرات ارزش دارایی خود مالیات پرداخت کند؟
سرمایه گذاری در دارایی های مالی زمانی صورت می گیرد که افراد از یک سهم یا دارایی مالی تحلیلی داشته باشند دارایی مالی مبتنی بر فعالیتهای اقتصادی است که فعالیت اقتصادی مجموعهای از درآمدها و هزینهها و در نهایت سود حاصله را شکل میدهد که بر اساس اشکال دیگر مالیات از جمله مالیات بر سود شرکت ها، دارندگان این دارایی های مالی، مالیات بر عملیات شرکتی که در آن سرمایه گذاری کردند را پرداخت کردند یا به تعبیر دیگر، قبلا مالیات ناشی از درآمد زایی فعالیت اقتصادی را پرداخت کرده اند. نکته دیگر این است که سود خالص ناشی از فعالیت پس از کسر مالیات می تواند در شرکت باقی مانده، صرف افزایش سرمایه شود یا اینکه بین سهامداران توزیع شود. در این شرایط سود حاصل از فعالیت به عنوان یک منبع خالص درآمدی بعد از کسر مالیات توزیع می شود، بنابراین مالیات آن پرداخت شده است حال اگر این سود در شرکت باقی بماند و توزیع نشود و صرف توسعه کسب و کار و فعالیت شود در نتیجه، ارزش دارایی ها افزایش پیدا کند پس بنابراین عملاً سود توزیع نشده در شرکت باقی مانده و باعث افزایش قیمت سهام می شود، سودی که قبلا مالیات آن پرداخت شده است. حال چنانچه ما بر داراییهای مالی به این شکل، مالیاتی وضع کنیم در واقع از فرد سرمایه گذاردو بار مالیات می گیریم، یک بار پس از تحصیل سود کسب و کار از آن مالیات گرفته می شود و سود خالص بعد از کسر مالیات اگر چنانچه در شرکت بماند و صرف افزایش سرمایه شود و قیمت این دارایی را بعدا در بازار در نظر بگیریم که انعکاسی از وضعیت سودآوری شرکت به طور خالص است، در واقع مجددا مالیاتی وضع شده که محاسبه مضاعف به حساب میآید، بنابراین در وضع مالیات بر دارایی های مالی از جمله دارایی های بورسی به ویژه سهام این نکته باید مد نظر قرار گرفته باشد، ضمن اینکه در شرایط فعلی، مالیاتی که دولت ها به ویژه دولت ایران در بازار سرمایه بر مبادلات اولیه داراییهای مالی وضع میکنند یک بار در زمان خرید و یک بار در زمان فروش محاسبه و پرداخت میشود. هر چند در تمام دارایی ها از جمله دارایی های فیزیکی مانند املاک و مستغلات نیز این اتفاق میافتد، یعنی این مالیات آیا در عمل مالیات بر نقل و انتقال دارایی به شمار می آید، اما آنچه که ناشی از منافع حاصل از نگه داشت دارایی مالی است یک بار مشمول پرداخت مالیات بوده و افزایش قیمت آن ناشی از بهبود وضعیت کسب و کار است پس بنابراین سودی که مجدد در شرکت سرمایه گذاری شده و می تواند باعث افزایش قیمت سهام شود،براساس نظریه های مالی در واقع آنچه که قیمت یک دارای مالی را تعیین می کند جریان نقدی آتی از جمله سود ناشی از فعالیت هاست، بنابراین تغییرات قیمت ناشی از سودآوری است، این سودآوری یک بار مشمول مالیات شده و چنانچه مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهای مالی را داشته باشیم در واقع مضاعف مالیات بر سود حاصله وضع کنیم. البته در بسیاری از کشورها راهحل میانی در نظر گرفته شده است به این شکل که منابع حاصل از فعالیتهای فرد میتواند در صندوقی سرمایهگذاری شود، در ابتدای امر از وی مالیاتی اخذ نمیشود ولی سود حاصل از این سرمایهگذاری چنانچه بعد ها در سرمایهگذاریهای دیگری مورد استفاده قرار بگیرد مشمول مالیات بردرآمد خواهد بود این راه حل باعث جلوگیری از محاسبه مضاعف مالیات خواهد شد،بنابراین یکی از مسائل مطرح شده وضع مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهای مالی است که می تواند انگیزه برای سرمایه گذاری در بازارهای مالی را کاهش داده و منجر به خروج بخشی از منابع مالی از بازارهای سرمایه شود.
در این شرایط بهترین راهکار چیست؟
در این شرایط باید به نحو دقیق و حساب شده و با توجه به سایر ارکان نظام مالیاتی اقدام به طراحی مالیات بر دارایی ها به ویژه مالیات ناشی از عواید سرمایه در بازار مالی شود. در خصوص سایر داراییها از جمله دارایی های فیزیکی مانند املاک و مستغلات، خودرو، طلا و مسکوکات ارزشمند به طور معمول تغییرات قیمت آنها می تواند مشمول مالیات بر عایدی سود آنها شود. به تعبیر دیگر چنانچه فرد نسبت به نگهداری این دارایی ها اقدام کند و قیمت دارایی ها افزایش بیابد، عایدی حاصله می تواند مشمول مالیات شود. این موضوع در کشورهای مختلف بسته به سبد سرمایهگذاری افراد و انگیزه ناشی از نگهداری این داراییها الگوهای متفاوتی طراحی و اجرا شده است، لذا در ایران باید از تجارب سایر کشورها و میزان موفقیت یا عدم موفقیت آنها الگو بگیریم و مورد توجه قرار داده شود.
در آخر بحث اهمیت مالیات بر عایدی سرمایه در موضوع مهم توزیع درآمد و ثروت را در جامعه بررسی کنید که آیا این طرح عوایدی اینچنینی خواهد داشت؟
یکی از موارد مهم در طراحی نظام های مالیاتی، آثار اقتصادی نظام مالیاتی بر توزیع درآمد و رفاه عمومی است. با توجه به اینکه هدف نظام های مالیاتی باز توزیع درآمد به منظور افزایش رفاه عمومی افراد است، در واقع نظام مالیاتی ابزاری برای تامین منابع مالی دولت به منظور بازتوزیع و ارائه خدماتی که همه افراد جامعه از آن بهره مند می شوند طراحی و اجرا شده است، لذا مالیات بر عایدی سرمایه نیز با این هدف گیری می بایست طراحی شود، بر این اساس لازم است در قالب مدل های اقتصادی به طور دقیق تبعات ناشی از وضع این مدل از مالیات نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و چنانچه آثار مثبت آن در باز توزیع درآمد در اقتصاد و ایجاد انگیزه برای توسعه کسب و کارهای تولیدی وجود داشته باشد به مرحله اجرا و عمل در بیاید.
نظر شما